مشکل از مرجعیت فکری سلبریتی ها نیست! مشکل از سطحی نگریهایی است که با کمک ابزار مجازی به مثابه راحت الحلقومی بر افکار و اطلاعات و سطح درک مردمان جامعه تاثیرگذاری می کند و باعث بوجود آمدن توهم عقل کل پنداری برای آنان می گردد. پس مشکل نه بحث مرجعیت سلبریتی هاست و نه به محاق رفتن صاحب نظران و متفکران، مشکل از توهم زا بودن مجازی است!
از نامه اخیر آیت الله یزدی به یکی مراجع بگذریم که قبل از روشن شدن اصل ماجرا و مواضع فقهای صاحب نظر و بعضا موافق یا مخالف این نامه، شاهد هجوم وسیع لشکر مجازی بودیم که ناخواسته و یا خواسته و با ابزارقرار گرفتن در دست دیگران، این نامه را در حد اطلاعات سطحی خود به پایین تنزل داده و در آخر هم با برچسب سیاسی چند روزی را با آن موج سواری کردند!
قبل از آنکه بدانند و دانسته باشند که پویایی و زنده بودن فقه و خاصه فقه شیعه نشات گرفته از همین کری خواندن ها و گاه اختلافات عمیق است!
یا دیروز و امروز در استان و در یک سخنرانی که توسط گروهی از دانشجویان برگزار شده بود دکتر هدایتخواه در پاسخ به سوال یکی از حاضران در جلسه، ملاک انقلابیگری را محبوبیت حداکثری ندانست و یزید را هم محبوب دانست! اصلا چرا بنی صدر را نگوییم و راه دور برویم!
بلافاصله و قبل از مواضع صاحب نظران سیاسی مخالف و موافق که بیایند و از آنها خواسته شود در این مورد موضع بگیرند و یا تایید کنند و یا محکوم!
باز هم شاهد هجوم موج وسیع لشکر مجازی بودیم که ندانسته و یا ناآگاه از اطلاعات و سواد تاریخی که خود را محق در دخالت و نظردهی در هر موضوعی می دانند این بار هم خود را مکلف به گرفتن موضع کرده و اینگونه سخنان را توهین به نماینده شهر گچساران تلقی کردند!
قطعا گردن نهادن به حکم قانون و محترم شمردن آرا اکثریت در هر انتخابی، شرط مهم انقلابیگری است و عصیان در مقابل رای آنها و توهین به منتخب آرا آنها به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و این را کسی که استادی درس اخلاق و سیاست اخلاقی را یدک می کشد از آزمون پس داده های کنکور بی اخلاقی در بی احترامی به منتخب مردم در سال ۸۸، بهتر درک می کند.
مصطفی جوزانی