به گزارش دنانیوز؛ جنبش وال استریت و جنبش اعتراضی اخیر در آمریکا را میتوان ذیل مسئله مبارزه با اشکال مختلف بیعدالتی و نسبت عدالت و توسعه در این کشور تعریف کرد:
آمریکا حدود چهار درصد از جمعیت دنیا را دارد اما ۲۹% از کل ثروت دنیا در اختیار این کشور است. یعنی بیش از ۷ برابر مقداری که در شرایط برابری مطلق بین ملت ها میتوانست سهم این کشور باشد. با این وجود به واسطه ساختار اقتصادی ناعادلانه درونی نظام سرمایهداری ۵۱ میلیون آمریکایی در فقر مطلق هستند.
فارغ از وضع موجود روندهای مرتبط با نابرابری نیز دامنزننده نارضایتی در بین مردم آمریکا است. در دهه ۱۹۷۰ میلادی، یکدرصد از آمریکاییها ۱۰ درصد از کل درآمد ملی را به خود اختصاص داده بودند. در سال ۲۰۰۷ با افزایش نابرابری همان یک درصد حالا ۲۴ درصد درآمد ملی را در اختیار داشتند و در ۲۰۱۱ این عدد به ۴۰ درصد رسید!
همچنین طی سه دهه گذشته سهم یکهزارم نخست از ثروتمندترین آمریکاییها از ثروت ملی نیز از ۹ درصد به ۲۲ درصد افزایش یافته است و این موید فاصله طبقاتی وحشتناک در این کشور است.
افزایش فاصله اقتصادی فاحش موجود در آمریکا تنها به این کشور منحصر نیست. بر اساس دادههای بانکجهانی، تقریباً همه کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، در بعد از دهه ۱۹۸۰ و پس از ظهور سیاستهای تند بازار در دولتهای تاچر و ریگان و توصیه همین سیاستها توسط بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول با افزایش قابل توجه نابرابری مواجه بودند.
توماس پیکتی در کتاب مشهور سرمایه در قرن بیست و یکم، گرایش به نابرابری اقتصادی را از ویژگیهای ذاتی نظام سرمایهداری میداند. البته به اعتقاد وی سالهای میانی قرن بیستم مستثنی از این قاعده است. دو عامل بروز جنگهای جهانی و ظهور کمونیسم باعث میشود حکومتهای سرمایهداری برای دفاع از ماهیت خود تعدیل نابرابری را در دستور قرار دهند. اما بعد از تضعیف کمونیسم و رفع خطر آن از دهه ۱۹۸۰ دوباره سیاستهای تند تشدید کننده نابرابری در دستور این کشورها قرار میگیرد.
فوکویاما صاحب نظریه «پایان تاریخ»، که در سال ۱۹۹۲ و اوج اقتدار سرمایهداری پس از پایان جنگ سرد، لیبرالیسم را تکامل ایدئولوژیک بشریت و آخرین شکل حکومت بشری دانسته بود امروز از بازگشت به سوسیالیسم میگوید و به لیبرالها در این باره هشدار میدهد. او در گفتگویی در باب احیای چپ در آمریکا و انگلستان میگوید «سوسیالیسم نهتنها قابلیت ظهور مجدد دارد بلکه اجبارا باید بازگردانده شود. دوره متمادی استقلال بازار که در زمان ریگان و تاچر آغاز شد، از جوانب مختلف آثار فاجعهباری داشته است.». گفتههای وی به عنوان نماد بازگشت از نظام شکستخوردهتر سرمایهداری به سمت الگوی شکست خورده سوسیالیسم است.
سیاستهای اقتصادی سرمایهداری از سال ۹۲ در کشور ما نیز در برخی حوزهها رشد قابل توجهی داشته است. گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد درآمد سرانه و قدرت خرید هر ایرانی (با حذف عامل تورم) بین سالهای ۹۰ تا ۹۸ بیش از ۳۴ درصد کاهش داشته است.
همین گزارش نشان میدهد میزان شاخص نابرابری اقتصادی (ضریب_جینی) که بین سالهای ۸۶ تا ۹۲ کاهش داشته و از ۴۱ به ۳۶ رسیده است، پس از سال ۹۲ به طور مستمر افزایش سالیانه داشته است و اکنون به بیش از ۴۰ رسیده است. در واقع همان قدرت خرید ملی که ۳۴ درصد کاهش یافته نیز در مقایسه با سال ۹۲ امروز نابرابرتر و به نفع بخش بالای هرم درآمدی توزیع میشود.
انتهای پیام/
محمد ظهوریان