به گزارش دنانیوز؛ رفعت کاظمی؛ وقتی پیامزدگی بجای پیامرسانی بهعنوان اصل و محور قرار گیرد، شاهدِ میدانداری رسانههایی خواهیم بود که بهجای حرکت در جهتِ تنویر، آگاهیبخشی، هدایت، سازماندهی و در یک کلام جریانسازی افکارعمومی، به رسانههایی با محوریتِ “وی گفت” و “وی افزود” مبدل شوند.
اگر امروز تصویرسازی نامطلوب از چهرهی استان در فضای مجازی، موجبات ناراحتی برخی از مسئولین را فراهم آورده و به دنبال راهِ چارهاند، سطحیترین کار آن است که انگشت اتهام را تنها به سمت خبرنگاران و اصحاب رسانه گرفته و با چند جلسه و کارگاه آموزشی، سعی در بالا بردن مهارت این قشر در انعکاس وقایع استانی با نگاهی منطبق بر رضایتِ مدیران برآیند.
وقتی رسانههای رسمی از رسالت اصلی خود دور شوند و بخش عمدهای از همتشان، مصروفِ پوششِ دادن گزارش عملکرد نهادها و سازمانها (به بهانهی نشان دادن کارآمدی نظام)، اخبار تودیع و معارفهها و پیامهای تبریک و تسلیت گردد، طبیعیست که فعالان خودجوش و غیررسمی در فضای مجازی آستین بالا زده و بادرنظر داشتن نیاز جامعه، و باتوجه به تخصص، سلیقه و گرایشات سیاسی و اعتقادی متکثر خود، و با نیات مختلف، به انعکاس وقایع استانی در غیاب عناصر رسمی رسانهای بپردازند.
بگذارید با ذکر یک مصداق، گریزی به عمق مسئله بزنیم؛
امروزه وجودِ واحدی تحت عنوان “روابطعمومی” با اهداف و وظایفِ مشخص، امری قانونی و ضروری در جهت اتصالِ مفید و اثربخش بین یک مجموعه و جامعه است، که ما در اینجا قصد پرداختن به رسالت و کارکرد آن را نداریم.
فاجعه آنجاست که رسانهها مبدل به روابطعمومیِ روابطعمومیها گردند و اوجِ هم و غمشان، انعکاس اخبار آماده و تنظیمشدهای شود که از طرف روابطعمومی دستگاهها در اختیارشان قرار داده شده است، و این یک واقعیت تلخ در جامعهی رسانهای امروزیست.
رسانههای محلی از رسالت اصلی خود در جهت گسترش مرزهای دانایی، پرداختن به ریشههای اصلیِ مسائل بومی و انعکاس صدای جامعه دور شده، و به شیپوری برای بازنشر عملکرد مدیرانِ میانمایه مبدل شدهاند. خروجی چنین روندی به مجیزگویی و تملقی به دور از تولید محتوا و نگرشِ نقادانه نسبت به مسائل منجر خواهد شد. نهایتا مردم در کفِ جامعه، متوجهی شکافی که بین اخبار رسمی با آنچه در زیر پوست شهر میگذرد، شده و به مرور، اعتماد خود را از رسانههای رسمی از دست داده و دست به دامن منابع و رسانههای غیررسمی خواهند شد، و اینجاست که باید بگوییم مرگِ رسانههای رسمی فرا رسیده است.
اما اگر رسانههای رسمیِ محلی به تولید محتوا بر طبق نیاز جامعه پرداخته، و با جسارت و صراحت مطالبات مردم را بیان کرده، و نقد و مطالبهگری دائم و ریشهای را در دستور کار قرار دهند، و از ابزار شدن در دست مدیران خود را برهانند، خواهند توانست بازار گرمِ رسانههای غیررسمی را کساد کرده، و با نفوذ در سلیقهی مخاطب، و اقناع افکار عمومی، ضریبِ اثربخشی خود را در جامعه بالا ببرند.
➖چرا مسئولین، انعکاس اخبار مربوط به خودکشیها، نزاعها و حواشی سیاسی استانی را در سطح کشور، تنها محصول عملکرد رسانهها میدانند؟
➖چرا این مسئولین گامی عقبتر ننهاده و به ریشهی این مسائل دقت نکرده و نهایتا عملکرد دستگاههای مربوطه را در رفع آن مسائل، به تحقیق و تفحص نمیگذارند؟
➖چرا به جای حل کردن مسئله، به فکر حذف کردن صورت مسئلهاند؟
بطور مثال؛ اخیرا دعوای دو کودک منجر به قتل و نزاعی خونین در استان شد. با بررسی اخبار مرتبط با آن درمییابیم که یک پوشش خبری در سطح ابتدایی نسبت به زمان، مکان، تعداد مجروحین و مقتولینِ آن از جانب رسانهها صورت گرفت، و نهایتا با اعلام خبر دستگیری قاتلین، گویا فتحی بزرگ دربابِ این حادثه صورت پذیرفته و اصلِ مسئله به اتمام رسیده است.
درحالیکه یک رسانهی حرفهای و دغدغهمند میداند که با دستگیری قاتلین، نه تنها پرونده بسته نشده، بلکه تازه در ابتدای واشکافی عمیقِ این مسئله قرار گرفته، و باید به بررسی چندین سطح (قبل، حِین، بعد) از عوامل و ضمائمِ متکثری که موجبات برونداد چنین فاجعهای را رقم زده است، بپردازد.
مسئولینی که دلواپس ارائهی چهرهی نازیبا از استان در سطح ملی هستند، میبایست ابتدا یک سوزن به عملکرد خود زده و بگویند چرا آمار خودکشیها و نزاعها در استان بالاست، و چرا ما همیشه درگیر با حواشی سیاسی هستیم، که اگر چنین کردند آنگاه حق خواهند داشت جوالدوزی به منعکسکنندگان نابلد و ناآگاهِ وقایع استانی در فضای مجازی بزنند.
یکی از نیازهای امروز جامعهی رسانهای ما در استان، رفتن به سمت تخصصمحوریست. در این راستا باید پرسید؛
➖آیا رسانههای استانی، سرویسهای تخصصی در زمینهی مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… دارند؟
احتمالاً پاسخ منفی خواهد بود، و با این واقعیت تلخ و موجود باید شاهدِ افزایش قشرینگری رسانهها باشیم. آنقدر قشرینگر که تعمیر شکستگی انشعاب آب فلان خیابان، گفتگوهای زرد با سلبریتیهای استانی، پیامهای تبریک و تسلیت مدیران جزء تا عالی و نشستهای خبریِ گزارشمحور و غالباً یکطرفهی مسئولین را تبدیل به تیتری به زعم خود داغ کرده، و به حلقوم مخاطب تشنهای که به دنبال رفع ریشهای مسائل اساسی خود و جامعهاش است، بخورانند.
شوربختانه فضای مجازی، علیرغم بهرههای مثبتِ خود، اما از جهتی دیگر به عاملی در راستای خفه کردنِ دغدغهها، تاملها، کنجکاویها و خلاقیتهای رسانههای استانی گشته، و باید پرسید وقتی که این ضروریاتِ بدیهی را از یک رسانه بگیرند، دیگر چه چیزی از آن باقی میماند که بتوان نام رسانه را بر آن نهاد؟
این خفگی رسانهای تا بدانجا پیش رفته که اکثر روابط عمومی دستگاهها اقدام به تشکیل لیست انتشاری در فضای مجازی کرده، و گزارشکارهای خود را بصورت یک خبر تنظبم شده و آماده برای رسانهها میفرستند، و رسانهها نیز به سرعت در اقدامی تعجیلی و مسابقهوار، تنها یک “به گزارش…” به آن مطلب اضافه کرده و منتشر مینمایند. اوج ناشیگریها تا به آنجاست که گاهاً شاهدیم یک غلط املایی در مطلب ابتدایی موجود بوده، و اکثر رسانهها بدون اصلاحِ آن (به دلیل عدم مطالعهی متن) اقدام به انتشار کرده و بیش از پیش بر غیرحرفهای بودن خود صحه میگذارند.
امید آنکه؛ مسئولینی که دغدغهی نمایش چهرهای زیبا از استان را در سطح ملی دارند، نخست به پیشنیازهای یک چهرهی زیبا فکر کرده و در جهت فراهم آوردنِ موجبات آن گام بردارند. وگرنه تا پرداختن ریشهای به حل مسائل را نداشته باشیم، نخواهیم توانست با بَزُک کردن، بر اصلِ مسائل سرپوش نهیم.
نشان دادن کارآمدی نظام اسلامی، با مخفی کردنِ مسائلِ کف جامعه ممکن نیست. رسانهها باید بعنوان بازوان نظام، بصورت تخصصی و نه فلهای، به مسائل ورود کرده و آرام و قرار را از مدیران دونمایهی تنبل و منفعتطلبی که جز به حفظ صندلی خود فکر نمیکنند، بگیرند، و بدون مجیزگویی به مدیران پُرتلاش درجهت خدمترسانی مضاعف، یاریِ ضابطهمند رسانند.
انتهای پیام/