به گزارش دنانیوز؛ سعید آتشبار دبیر سابق جریان مردمی عدالتخواه استان کهگیلویه و بویراحمد، پس از انتصاب دبیر جدید این جریان، اقدام به نوشتن یادداشتی نمود که متن آن به شرح زیر است؛
“بسم الله الرحمن الرحیم”
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ.
انتصاب برادر ارزشمندم جناب آقای دکتر سید ناصر بدیسار را به دبیری جریان مردمی عدالتخواه استان کهگیلویه و بویراحمد تبریک عرض میکنم.
آری. تلک الایام نداولها….روزگار میچرخد و آدمها میآیند و میروند ولی نهایت و تهِتهِ همه چیز در ایمان و تقواست و خداوند ظالمین را دوست ندارد.
جریان مردمی عدالتخواه، تنها تشکیلات عدالتخواه در کشور است. بدین معنا که واجد یک جمع متشکل و دارای مرامنامه و اساسنامه و شورای مرکزی و شورای نظارت و دبیر و سخنگو بوده باشد. و علیرغم تعامل و ارتباط منطقی و ضابطهمند با تشکلها و مجموعههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مورد قبول در چهارچوبهای قانون اساسی در استان، ولیکن مجموعهایست که از حیث مالی و فکری کاملا مستقل، خودجوش و مردمی میباشد.
در این چند سالی که برادران و خواهران بزرگوار در شورای مرکزی جریان عدالتخواه به حقیر اعتماد داشتند و در خدمتشان بودیم، با الطاف حضرت حجت “عج” و ذیل حمایتهای معنوی و فکری رهبر معظم انقلاب، سعی در تثبیت جریان و تبیین گفتمان عدالتخواهی و تولید و نشر ادبیات و الهیات آن را داشتم، باوجود همهی قصور و عجز فکری و فهمی.
باعث افتخار حقیر بوده و هست که در انتهای کشور پهناور ایران، برای سردست گرفتن مطالبهی جدی حضرت آقا درباب عمومی کردن فرهنگ عدالتخواهی، پرچمداری کردم و هرجا صدای مظلومی بود، ما صدای دوم بودیم و در آن دمیدیم و اراده کرده بودیم که “کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا” باشیم که پاسدار آن عهد الست ابدی همیشه جاویدی باشیم که در کلام مولا علی به زیباترین وجه ممکن بیان شده است:
“خداوند از علما، نخبگان، دانایان، چیز دانان و تحصیلکردهها عهد و پیمان گرفته که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند.”
البته که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی حکومت عدل علی ست و برای پیادهسازی عدل قیام کردیم که به تعبیر امام(ره) تمام قیام انبیا و قیام حسینبنعلی(ع) برای عدالت بوده است، ولیکن متاسفانه محافظهکاران و غربگرایان و وامندگان از حرکت آرمانخواهانهی انقلاب با تعمیق تبعیض و فقر و فساد، موجبات تضییع حقوق بخشهایی از مردم را فراهم آوردند و نگذاشتند طعم حقیقی عدالت در ذائقهی ملت شریف ایران بخصوص مستضعفین شیرین آید و ما نیز بر اساس مطالبات روی زمین ماندهی رهبر معظم انقلاب، این پرچم را در غربت تمام بلند کردیم و راه مبارزه را در پیش گرفتیم.
البته امروز از آن روزهای سخت فاصله گرفتیم. یک دورانی بخشی از قشریمسلکانِ متحجر و از خدا بیخبران مدعی ارزشها، انواع و اقسام اتهاماتی نظیر ضد ولایتفقیه و ضد روحانیت و ضد اسلام و غیره را نثار برادران و خواهران عدالتخواهی میکردند که در اوج مظلومیت این گفتمان، نگذاشتند فریاد عدالت و مبارزهی با فساد ولیفقیه به فراموشی سپرده شود.
چپیها به ما انگ طردشدهها و نئوراستی میزدند و راستیها انگ ضد ولایتفقیه و منحرفین!
حاشا اگر ما میدان را خالی کرده باشیم.
راستیها از احیای گفتمان اصیل و ناب انقلاب از زبان و قلم فررندان خمینی و سربازان خامنهای هراس داشتند که مبادا قرائت انحصاری و دکانداری دین و ولایت خدشهدار شود و چپیها که هم در مقام نظر و تولید ادبیات و الهیات جدید به قهقرا رسیده بودند، و هم در مقام عمل ناکارآمدی الگوهای مدیریتشان مضحکهی عام و خاص شده بود، از اینکه پرچم آزادیخواهی در اردوگاه حقیقی خویش یعنی جریان جوان حزباللهی عدالتخواه برافراشته گردد هراس داشتند.
براستی این اتهامات چپ و راست، نشانهای از درستی راه و مقصد حرکتی بود که در خط مستقیم و نورانی ولایت، درد تحقق عدالت را داشت.
در هر حال فداکاریها لازم بود تا بر دلسوزان و منصفان عیان گردد که جریان عدالتخواه نه بوی بهار سیاسی میدهد، و نه سر در خزان اپوزیسیون دارد،
نه دنبال توجیه وضع موجود است، و نه دغدغهی تخریب دارد. بلکه مسیریست برای بازخوانی و طرح مجدد آرمانهای انقلاب بدون محافظهکاری و انارشی. یک راه میانهای برای پیگیری عدالت و احقاق حقوق عامه و دفاع از مستضعفین و امکان تحقق برابری و برادری برای تکرار دهه طلایی شصت.
هماکنون راه هموار شده است و دوران جذب و توسعه کمی و کیفی نیروی انسانی فرا رسیده است. ذرهای از این راه و مسیر و خط زلال و نورانی عدول نخواهیم کرد.
از همهی کسانی که با هر خاستگاه و انگیزهای (که گاهی برادری و یا خواهری بحسب تکلیف دینی و انقلابی موضعی در نفی حقیر و یا جریان میگرفت) مخالفت میکردند تشکر میکنم و دعایشان میکنم زیرا که مرا وادار به تفکر و سعهیصدر میکردند و مرا در راهم قوت میبخشیدند.
از همهی مستضعفین و محرومین و حاشیهنشینان و رنجدیدگان و تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتهای کهگیلویه و بویراحمد عذر میخواهم و شرمندهام که نتوانستهام به معنای حقیقی کلمه، حامیشان باشم.
به آیندهی استان به شدت امیدواریم. دوران دوگانههای غلط و دعواهای زرگری سیاستزده و تعصبات قبیلهای و حسادتها و تنگنظریها به پایان میرسد. بنده به جد معتقدم جوانان و عناصر آرمانخواه و خوشفکر و آزاده از زیر بار تربیت سیاسی و فرهنگی غلط نجات پیدا خواهند کرد، و دوران استثمار استعداد جوانان و نخبگان تمام خواهد شد، و معرفت اجتماعی دگرگون میشود و ما دوران جدیدی از حیات تمدنی کهگیلویه و بویراحمد را با مرجعیت فکری جوانان بالنده در پیش داریم.
در این چند سال یقیناً کمکاری کردهام ولی کمفروشی نکردهام. همچنان مفتخرم که بعنوان یک عضو و سرباز در این اردوگاه، که تنها پناه و راه نجات ایران اسلامیست، خدمتگزار باشم.
از خانوادههای معظم شهدا، ایثارگران، دوستان، همفکرانم، دلسوزان، دردمندان و مردم شریف استان طلب حلالیت دارم و امیدوارم که حقیر را ببخشایند که رحمت و مغفرت خداوند متعال نیز در همین است.
درپایان از همکاری و همراهی علما و روحانیت انقلابی، ائمهجمعه و جماعات، عناصر مجرب و دلسوز ولایی، رسانهها، نهادهای انقلابی و حاکمیتی و همهی عزیزانی که حقیر را بعنوان دبیر یک تشکیلات انقلابی و مردمی حمایت کردند تشکر میکنم.
انتهای پیام/